از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
 
امروز: چهارشنبه 04 فروردین 13

یا رب

انگار قسمت این شده  که تو این وبلاگ تو فاز داستان کوتاه بیفتم. این داستان مال خواهر آخته است که دوست دارم تو این هفته بزرگ دفاع مقدس بخونید.     یاعلی

 

 

 

 

اطاقک چوبی:

نمیدانم چند وقت است ما را اینجا آورده اند.

شمارش روزها وساعتها ازدستم در رفته است،کاش حداقل می دانستم حمید را چه کرده اند!یا کاشِف الکَرب عَن وَجهِ الحسین(ع) اِکشف کَربی به حَق اخیکَ الحسین(ع) باید صد وسی و سه بار بخوانم تا آقا فرجی دهد و جواد بتواند به موقع خودش را به بچه های خودی برساند.مادرم می گفت این ختم برای هر حاجتی استجابت دارد.

تقصیر آن مه غلیظ است،اگرآن شب همه جارا فرا نگرفته بود.راهمان راگم نمی کردیم.

قطب نماراهم که جواد توی خاکریزها گم کرد.

ازفرماندهی خبررسیده بود ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط ابراهیمی در جمعه 87/7/5 و ساعت 6:50 صبح | نظرات دیگران()
   1   2      >
درباره خودم

فانوس
مدیر وبلاگ : ابراهیمی[21]
نویسندگان وبلاگ :
هادی (@)[0]


من همه زندگیم رو مدیون یک نفر هستم: شهید سیدمرتضی آوینی دوست دارم همه اونو بشناسن کاش حداقل یکبا میدیدمش!

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 3
مجموع بازدیدها: 76741
فهرست موضوعی یادداشت ها
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو