سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و فرمود : ] بهترین کارها آن بود که به ناخواه خود را بدان وادارى . [نهج البلاغه]
 
امروز: پنج شنبه 103 آذر 1

سلام

قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت     نقاره می زنند مریضی شفا گرفت

                                                                        رحمان نوازنی

قلبم شکسته و چشمانم تنها حرفی است که از جانم بر می خیزد. و بر صورتم نقش می بنند یا امام رضا!

آه هم به کمکش می اید تا بتواند در برابر نگاهها و دلتنگی ها با آقاش حرف بزند.

و من دیگر تنها نیستم که تمام عالم در خونه اش رو میزنند. مگه نشنیدین که معلم از شاگردش میگفت که ساکن فرانسه شده بود.

می گفت که حرم حضرت یار بودم که موبایلم زنگ خورد که دیدم همونه!

میگفت اینجا از همه خسته شدم و یه دفعه دلم هوای امام رضا کرده بود که به یاد شما افتادم که ما رو با امام رضا اشنا کردی!

 

آره او دلش وصل شده بود و گوشیم رو به طرف حرم گرفتم و او همه اش گریه میکرد و میگفت: یا امام رضااااااااااااااااااااااااااااا

ولی عشقبازی شهدا با مشهدالرضا یه چیز دیگه ای بود. اونها می دونستند که امام رضا از شلمچه به خاک ایران وارد شده و اینجا متبرک به قدوم حضرته!

و اونها میدونستن باید برگه شهادت رو امام رضا امضاء کنه!

وهمین بود که شهید باکری چند روز اومد حرم حضرت و اذن شهادت گرفت و رفت.....

 

 


 نوشته شده توسط ابراهیمی در پنج شنبه 87/12/8 و ساعت 11:52 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره خودم

فانوس
مدیر وبلاگ : ابراهیمی[21]
نویسندگان وبلاگ :
هادی (@)[0]


من همه زندگیم رو مدیون یک نفر هستم: شهید سیدمرتضی آوینی دوست دارم همه اونو بشناسن کاش حداقل یکبا میدیدمش!

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 7
مجموع بازدیدها: 75925
فهرست موضوعی یادداشت ها
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو